امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

گل پسر من امیرعلی

بدون عنوان

دیشب رفتیم عروسی دوست بابایی .   عروسی رو توی خونه گرفتن با حال بود . امیر جونم اولش کلی ذوق کرد اما بعدش گرمش شد و شروع کرد به گریه کردن تا اینکه خوابید.  
23 تير 1390

عکس های جیگر طلا

گل پسری در روز 17 دی ماه 89، زمانی که اصلا انتظار به دنیا آمدنش رو نداشتیم به دنیا اومد. خدا رو شکر همه چیز به خیر و خوبی انجام شد. در این عکس گل پسر من دو سه ساعت از لحظه تولدش می گذرد.   ورود گل پسری به خانه و سرمه کشیدن. خوابیدن گل پسری. و شروع زردی و بستری شدن در بیمارستان.   ...
22 تير 1390

افتتاح وبلاگ

سلام.   امروز سه روزی هست که مرخصی شش ماهه من تموم شده و برگشتم به سرکار. روز اول خیلی سخت بود چون باید دوری گل پسری رو تحمل کنم . شب قبلش کلی گریه کردم ولی باید تحمل کرد . از امروز تصمیم گرفتم این وبلاگو درست کنم که عکس های گل پسرمو با شیرین کاریهاش و داخل وبلاگ بذارم توی این عکس امیرعلی جونم و می خوایم ببریم خونه . عزیزم ورودتو به زندگیمون تبریک میگم. بابایی خیلی دوست داره.     ...
21 تير 1390